sarina 🩵

نگارش نهم. درس 1 نگارش نهم

کمککککک انشا موخامممم درمورد ستارهههه 😭 بسوزد ستاره⭐🔥 سوخت جگرم😔💔

جواب ها

جواب معرکه

나비...

نگارش نهم

مقدمه: ستاره را که نگاه می کنم چه سوسویی می زنند، از دور چشمک پرانی می کنند و خود نمایی، خدای ستارگان را سپاس که خوب می داند چه کار می کند. بدنه: در کهکشان بزرگ راه شیری هزاران ستاره وجود دارد که کسی نتوانسته آنها را ببیند، رصد کند و یا اطلاعات کاملی ارائه دهد. هر نوری که در آسمان سوسو می زند ممکن است منبعی نداشته باشد، زیرا نور ستارگان ممکن است مدتها بعد از خودش به ما برسد،  ستارگان خودشان نور دارند و به سیاره هایی مانند ماه اعطا می کنند. ستاره هایی که در آسمان شب به چشم می آیند بسیار زیاد هستند که شامل شباهنگ، سهیل، نگهبان شمال، کرکس، شعرای شامی، قلب عقرب، دنب و دبران می باشند. خورشید ستاره ای بزرگ است که نور بی مانندش همه جهان را روشن کرده است. این ستاره بی نظیر نورش را به همه ارزانی داشته داشته و بی هیچ توقعی همه را انرژی، شادی و سرسبزی عطا می نماید. در یکی از شبها کم دلم گرفته بود و تنها بودم از پنجره اتاقم بیرون را نگاه کردم که یک ستاره چند خوشه دارد و بسیار زیبا و جذاب است. پولک‌های درشت و منجوق های دوخته شده به سینه آسمان که از دور سوسو زنان به من چشمک می زدند. فردا که به مدرسه رفتم این ماجرا را برای معلم علوم و جغرافیا تعریف کردم و این یک ماجرای جذابی به همراه داشت. این دو معلم از حرف من به وجد آمدند و قرار شد با کمک آموزش و پرورش منطقه یک کارگاه نجوم برگزار کنند. من از خوشحالی نمی توانستم خودم را کنترل کنم. هر شب به ستاره ها خیره می شدم و لذت می بردم. بعد چند روز دو نفر با یک تلسکوپ وارد مدرسه شدند. بچه ها هم رفتند و برای سر شب آمدند و بعد از خوردن شام رصد ستاره ها آغاز شد. ستاره شمالی، شباهنگ و ماه را از نزدیک دیدیم و لذت بردیم. بعد آن به نماز خانه رفتیم و با یک فیلم حادثه بزرگ یا بیگ بنگ و پیدایش اقیانوس آرام را  که شبیه سازی شده بود را هم دیدیم. نتیجه گیری: خدای این همه رویدادهای زیبا چه کسی است، این همه ستاره، سیاره، کهکشان، زمین و دریا را خلق کرده و ما هیچ سپاس گزاری بلد نیستیم. بیا بگیر برو بخواب نصفه شبه ....
بنام خداوند بخشنده مهربان موضوع انشا: شب پر ستاره ❥𝆛𝆐𝅮𝅘𝅥𝅮𝒉𝒂𝒅𝒊𝒔𖣲̶ͥ.̶⃫ᷝⷮ͟͞💌̶̶̶̶̶̶̶̶⃫͟͞.͟.⸙:꯭ ̶̶̶᭄꯭ٜٜ شبی پرستاره و خنک با صدای ملایم آب دریا که به صخره ها میخورد همراه دوستانم دکنا ساحل وآتشی که روشن کردن بودیم درحال کباب کردن مارش مالو بودیم ودرهمان هنگام کمند گیتارش را درآورد وبا دوستانش شروع به آواز خوادن کردن آوازی آرام و دلنشین. آن شب بسیار آرام بود شبی دل نشین وخنک روی ماسه ها دراز کشیدم شروع کردم به نگاه کردن ستاره هاچقدر این ستاره ها از دور کوچک هستند چقدر براق و زیبا وقتی به ستاره‌ها می گریستم هی شکلی از آنها درمی آمد یک لحظه شکل تخت،شکل ماشین،خانه و...ودرهمان هنگام که داشتم ستاره هارامی گریستم  در افکارم قیافه سلبریتی مورد علاقه ام رادرآسمان میان ستاره های نورانی دیدم در همان حال که به او فکر میکردم یهو صدای آرام و لطیفش راشنیدم اول فکر میکردم که دارم خیال میکنم اما آن هنگام که چشمانم را باز کردم متوجه شدم حقیقت دارد اویکم آن طرف تراز من است خیلی خوشحال شدم از شدت خوشحالی زبانم بند آمده بود،دوست داشتم که برم سمتش و از او خواهش کنم که بامن عکس بیندازد اما او به همراه چندتا دیگر از دوستانش بود و خانواده اش آمده بودومیخواستن باهم دیگر فوتبال بازی کنند،ومن بزور خودم را کنترل کردم که پیش آنها نروم منتظر باشم که بازیشان تمام شود و بعد بروم پیشش وباهاش عکس بگیرم و آرام دوباره روی ماسه ها خوابیدم وبه ستاره های نورانی نگا می کردم که درشب همه‌جا را نورانی و زیبا می کنند وای چقدر زیاد هستند اصلا نمیشه آنها را شمرداما میشه از ظرافت و زیبایی آنها لذت برد. در همان حال که داشتم به ستاره های زیبا ونورانی نگاه می کردم یهو توپ سلبریتی موردعلاقم که به همراه دوستانش داشت فوتبال بازی می کرد محکم خورد تو صورتم در همان هنگام جیغی کشیدم وازشدت عصبانیت میخواستم آن توپ را در آتش بیندازم ویک لحظه به خودم آمدم وازشدت عصبانیت آن توپ رو محکم در دستانم فشوردم سلبریتی مورد علاقم آمد و از من معذرت خواهی کرد و ازم توپ را گرفت و متوجه شدم که بازی آنها به اتمام رسیده وازشون درخواست کردم که بامن عکس بگیرد وان هم قبول کرد آن هنگام که گوشیم را درآوردم که باشون عکس بگیرم متوجه شدم که شارژ تلفنم تمام شده است و خیلی عصبانی شدم و بعدازشون معذرت خواستم وداشتم انجارا ترک میکردم که در همان حالم به آسمان و ستاره ها نگاه میکردم که یهو سلبریتی مورد علاقم منو صدا کرد و به سمت او برگشتم و بهم گفت گوشی من شارژ دارد بیایید با گوشی من عکس بگیریم وقتی اینو شنیدم خیلی خوشحال شدم و باهاشون عکس گرفتم و بعد به فکر فرو رفتم که بعد چطور این عکسو برای من ارسال می کنه وهمینو ازشون پرسیدم وبعدشم هم شماره همراهش را بهم داد و گفت به این شماره پیام بده وبرات عکسو ارسال میکنم وای خدای من از خوشحالی داشتم بال درمی آوردم نمی‌دانستم چکار باید بکنم یهو به این فکر کردم نکند ستاره دنباله دار واقعی باشد ؟ و او آرزوی مرا برآورده کرده است؟ وای هیچ چیز نمیدانم ولی هرکی یا هرچیزی هست ازش تشکر میکنم برای برآورده کردن آرزوم دیگه هرشب که به آسمان وستاره ها نگاه می کردم یاد آن شب پرستاره و زیبا میفتم وخداروشکر می کنم برای آن شب زیبا و عالی. ❥𝆛𝆐𝅮𝅘𝅥𝅮𝒉𝒂𝒅𝒊𝒔𖣲̶ͥ.̶⃫ᷝⷮ͟͞💌̶̶̶̶̶̶̶̶⃫͟͞.͟.⸙:꯭ ̶̶̶᭄꯭ٜٜ پایان.

سوالات مشابه درس 1 نگارش نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام